جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

قلبی الیک من الاشواق محترق..
ودمع عینی من الاماق مندفق
الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی
فهل رایت غریقا وهو محترق..!

اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد!
می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم!
یاعلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۲
خرداد

طرف عمری برای اسلام شاهرگش را گذاشته در معرض تیغ تیز ، یک صبح تا ظهر ۱۸۰ درجه جابجامی شود... بعد ما فکر می کنیم که امتحان پس نداده ، سوار بر بال ملایک می رویم صاف توی پنت هاوس رضوان خدا که اگر حضرت حق نصیب ما نکند ، پس به چه کسی میخواهد تفضل کند؟! تبارک الله از این فتنه ها که در سر ما است....


خودم:

این چند جمله را در اسکالپل خواندم(در بخش پیوندها موجود است ) خوشم آمد آوردم اینجا!!

خب راست میگوید!

  • درویش بی ریش!
۰۶
خرداد

همه چیز از آنجایی شروع شد که ندا آمد:

إقرأ.... بخوان!

از آنجا بود که رسول الله شد...

دعوت ها شروع شد...

زخم زبان ها..

مخالفت ها...

برنتابیدن ها...

دشمنی ها...

دندان روی هم ساییدن ها...

اما رسول الله همواره مهر ورزید....دعوت کرد...تحمل کرد...دعا کرد... ابلاغ کرد.

رحمت للعالمین بودن کار آسانی نیست با وجود این همه هرزه و آلوده و دشمنان خونی!!

اما ابلاغ کرد و زباله هایی را که بر سرش ریختند تحمل کرد.

ابلاغ کرد و توهین ها ٬ جنگ ها٬ زخمی شدن ها را تحمل کرد...

ابلاغ کرد و تحمل کرد و مهر ورزید! شاید دلهایشان نرم شود ولی نشد!

نشد تا زمانی که بر منبرش نشستند٬ حقش را گرفتند٬ وصی و جانشینش را خوار کردند٬ کشتند و بردند و به اسارت گرفتند!

هنوز اما دلهایشان نرم نشده است!

یا رسول الله تو به دادمان برس!

  • درویش بی ریش!