جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

قلبی الیک من الاشواق محترق..
ودمع عینی من الاماق مندفق
الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی
فهل رایت غریقا وهو محترق..!

اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد!
می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم!
یاعلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۴
اسفند

علی مانده است و یک دریا پر از درد

جدایی از تو را باور نمی کرد

پس از تو با که گوید راز دل را

حبیب مرتضی...!! برگرد!....برگرد!

  • درویش بی ریش!
۱۳
اسفند
از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد کز این میانه یکی کارگر شود...
.
.
.
هر کرانه یعنی کرانه مشهد...کربلا...مکه...فقط با کرانه سوریه نتوانستم ارتباط برقرار کنم!
.
.
.
مخاطب مشخص: تو که بارها و بارها می آیی اینجا و می خوانی؛مرد باش و پای رفاقتت بایست!!
.
.
.
مخاطب عمومی: ببخشید حرف خاصی و پرمغزی نمی زنم این روزها!! حلال کنید وقتتان را گرفتم!
یاعلی
  • درویش بی ریش!
۰۷
اسفند

قضا و بلای الهی چیست؟!

خواندن آیة الکرسی چیست؟!

و گفتن «فی امانک یا امیرالمومنین».... این یعنی چه؟!

قضا و بلای الهی همان است که اگر آیة الکرسی و گفتن «فی امانک یا امیرالمومنین» نبود من یا امشب پیرمردی را کشته بودم یا خودم در یک تصادف آش و لاش شده بودم!! و آیة الکرسی و این ذکر «فی امانک یا امیرالمومنین» آن قضا و بلا را دور کرد.

صرف نظر از آنکه چقدر روز به روز به تعداد رانندگان احمق و پیاده های احمق(ایضا) در قم (جاهای دیگر را نمی دانم!) افزوده می شود بلانسبت ما!

مطمئنم که دست امیرالمومنین همراهم بود وگرنه حداقل بلایی سر پیرمردی می آوردم که به نظر خودش با زرنگی می خواست قبل از رسیدن من به او با یک دوی ماراتون از خیابان رد شود!! شاید حتی بوق ممتد من هم تاثیری در تصمیمش نداشته!....



نکته:

امام زمان(عج) : اگر دعای ما برای شما نبود هر آینه هلاک می شدید...

  • درویش بی ریش!
۰۳
اسفند
بعد از این مدت طولانی 
سلام با یک متن طولانی
روز به روز که می گذرد کلافه تر می شوم...دغدغه و دل شوره های خودم کم نیست که هر بار چشمم روشن می شود به چیزهای جدید تری!
.
.
چه بلایی دارد سر بچه مذهبی های ما می آید؟! چه اتفاقی افتاده؟! چرا یکی یکی دارید می روید جاده خاکی؟! چرا سر خر را کج کردید آن طرفی؟!

اول از همه یکی از دوستان قدیمی ام...(همان که خیلی حزب اللهی بود و ولایت فقیهی و مومن و دین دار بود). مدام دم از عقاید ضد ولایت فقیه می زند و همین اخیرا هم یکی از مطالب گرانقدر (!!) استاد(؟) زیبا کلام را برای من ایمیل کرده است و با این عنوان که «ارادتم به استاد روز به روز بیشتر می شود!» و همین استاد (؟) اسرائیل را به رسمیت می شناسد و می گوید هول شدم!!! والا بلا ما اگر در سازمان ملل هم بخواهیم حرف بزنیم و قاعدتا آدم آنجا بیشتر هول می شود هیچ وقت نمی گوییم اسرائیل رسمیت دارد! حرفشان را می زنند و بعد می گویند هول شدم! اشتباه لپی بود! از دهنم پرید
مواظب باش از دهنت نپرد ! یعنی چی هول شدم!؟
آن یکی دوستم پیج ابراهیم نبوی را لایک کرد (در فیس بوک) گفتم لابد می خواهد از نظراتش باخبر باشد و چیزی نبود. حالا دیدم که یکی از مطالبش را لایک کرده که چی؟ که یک سری مداح بی سواد آمده اند در مورد سینما نظر داده اند و فیلم «رستاخیز» را زیر سوال برده اند! و بعد نظریه داده اند که چه طور حمزه را نشان بدهند ایراد ندارد و حضرت عباس را نشان بدهند ایراد دارد؟! خب وقتی این آدم شعورش نمی کشد که فرق حضرت حمزه را با حضرت عباس (ع) بفهمد و اصلا این آدم کی دغدغه دین داشته که حالا بار دومش باشد.... نظرش لایک کردن دارد؟؟؟؟ 
بعد که به دوستم غیر مستقیم گفتم که چطور نظر ابراهیم نبوی را لایک کردی و غیره گفت «من با بعضی حرفاش موافقم با بعضی هاش نه!» خب همان بعضی هایی که موافقی هم اشتباهند!
نمی فهمم چه شده است!؟ این دوستانی که می گویم همه بچه مومن و مذهبی بودند که اسم امام زمان (عج) می آمد دلشان می شکست و اشکشان سرازیر می شد. من با یکی شان بیشتر دمخور بودم... (دوسال تمام رفت و آمد خانوادگی داشتیم). کلی شعر برای امام زمان (عج) دارد. دعای کمیل و ندبه خواندنش را دیده بودم...قرآن حفظ کردنش را...بال بال زدنش برای مشهد! آن یکی هم همین طور...
اینها که می گویم چرا می زنند توی جاده خاکی منظورم این نیست که چرا مثلا به روحانی رای داده! کاری به نظر سیاسی شان ندارم...براساس نظر سیاسی شان نمی گویم...اعتقادشان دارد زیر سوال می رود...دینشان... اینکه از کسی چون ابراهیم نبوی و زیبا کلام که کلی نظریات ضد دینی دارند آدم حمایت کند یعنی من بنای دینی ام دارد می لرزد!
از این طرف یکی می آید چادری می شود و از آن طرف چادری هایمان دارند به باد می روند!!
طرف هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) است... کلی درس دین و حوزه خوانده آن وقت دخترش توی عروسی با صورت ارایش کرده تمام باز جلوی عاقد ظاهر می شود! آن وقت که بهش می گویند بابا گناه دارد! اشکال دارد! صورت آرایش کرده دخترت باید پوشیده باشد می گوید شماها متعصب متحجرید و کدام آیه و روایت همچین چیزی گفته!! 
آدم خجالت می کشد بگوید این خانواده یک خانواده روحانی ان!! 
(حالا باز شما نکند بگویید این هم از روحانی های ما! این آقا اگر روحانی واقعی بود این چیزها را رعایت می کرد)
....
آن قدر دلم پر است از خیلی چیزها که این یک چشمه ای از آن بود که نمی دانم کجا به که بگویم!؟ این یکی اش بود
بقیه اش باشد برای بعد...

  • درویش بی ریش!