جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

جای خالی من

نه به خاک در بسودم؛ نه به سنگش آزمودم...... به کجا برم سری را ؛ که نکرده ام فدایت؟!

قلبی الیک من الاشواق محترق..
ودمع عینی من الاماق مندفق
الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی
فهل رایت غریقا وهو محترق..!

اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد!
می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم!
یاعلی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۵
دی

یه وقتایی دلت می خواد بری وسط دو تا کوه وایسی و لم بدی به یه درخت و فقط صدای سکوت رو بشنوی....فقط سکوووووت...

یه وقتایی دلت می خواد یه جوری بخوابی که انگار تمام کارا و دغدغه هات تموم شده ...

یه وقتایی دلت می خواد الکی گریه کنی

اصن همین جوری به هیچ کی محل ندی

یه وقتایی دلت می خواد یه دکمه بود که وقتی می زدی روش یهو موقعیت دلخواهت حاضر می شد!

یه وقتایی دلت می خواد اراده می کردی زنگ می زدی به رفیق نداشته ت و با هم می رفتید یه جایی دو کلوم حرف می زدین و سبک میشدی


  • درویش بی ریش!