قلبی الیک من الاشواق محترق.. ودمع عینی من الاماق مندفق الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی فهل رایت غریقا وهو محترق..!
اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد! می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم! یاعلی
هر وقت می شنوم:یا لیتنا کنا معک...تو فکر فرو میرم یعنی اگر ما اون موقع بودیم کدوم طرف بودیم؟! مگر الان برای امام زمانمان چه می کنیم؟ ما نیز عاشورایی به نام انتظار است...
پاسخ:
سلام بنده خدا!خوبی!؟
کجایی کم پیدایی؟! وبلاگت هم که ناپدید شده!
,
سلام ممنونم که به عکاسخونه م سر میزنید. مقصود من از اون عکس و اون جملات دقیقاً تکنولوژی نبود. به هرحال آدم باید از امکانات استفاده کند. من اشاره ام به خود سازی بود و اینکه باید به فکر روزهای سخت آینده باشیم. (واقعه ی عاشورا یکی از آن روزهای سخت بود. ظهور حضرت حجت هم. و خیلی سختی های کوچک و بزرگ دیگر هم.) در پناه حق
سلام درویش عزیز خوبیم/هستیم زیر سایه خدا و امام رضا! تا 1ساعت دیگه اگر قسمت باشه میرم زیارت بانوی 3 ساله عجیب که میان این همه دوست یاد شما و سیده کوچک کردم اومدم عرض ارادتی کرده باشم و بگم اگر لایق بودم یادتون خواهم بود
پاسخ:
...
,
ارسال دیدگاه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
سلام بچه سید!
حرفی برای گفتن نیست!
همین