قلبی الیک من الاشواق محترق.. ودمع عینی من الاماق مندفق الشوق یحرقنی والدمع یغرقنی فهل رایت غریقا وهو محترق..!
اینجا ؛ آن جای خالی ای نیست که سر در کلبه درویشی ام نوشته ام...اینجا ؛ جاییست که می نویسم تا بفهمم که چه شد که جای من ؛ آنجا (فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر...) خالی شد! می نویسم که چقدر جاهای زیادی جای من خالی بود و کسی نفهمید...اما جایی که خدا گفت بیا اینجا جایت خالیست...نرفتم! یاعلی
.. پس زنان حرم و دختران محترم رسول اکرم صداها به ناله و گریه بلند نمودند. آن حضرت با دل پر از حسرت ، به سوى خیمه رجعت نمود و زینب خاتون علیهاالسّلام را فرمود که فرزند دلبند صغیر مرا بیاور تا با او وداع نمایم و چون او را آورد، امام مظلوم طفل معصوم را گرفت و همین که خواست از راه راءفت و کمال مرحمت خم شده او را ببوسد، حرمله بن کاهل اسدى پلید - لَعَنَهُ اللّهُ - از خدا حیا ننمود تیرى به جانب آن نوگل بوستان احمدى انداخت که ..
لهوف